حضور در جوامع گوناگون هنری و درخشش در جشنوارههای داخلی و هنری حاصل این حضور مستمر است.
گفتوگو با او را با هم مرور میکنیم:
جوایز گوناگونی را در جوامع ملی و بینالمللی در این سالها به دست آوردهاید، از جایزه ای که در ذهنتان همیشه ماندگار است، برایمان بگویید.
یکی از سرآمدترین افتخاراتم رویداد تاریخی تعویض ضریح حضرت رضا(ع) بود که از بدو ساخت ضریح مطهر، توانستم از هنر استاد فرشچیان به شیوه مستند نگاری تصویر برداری کنم. استاد فرشچیان معتقد بود این ضریح مطهر دستاورد هنر قدسی اوست. این اتفاق مهم توسط من ثبت و ضبط و مستند نگاری شد. 57 روز به یاد ماندنی که فراموش شدنی نیست و بیشتر شبیه یک رؤیای صادقه بود.
به هر حال بزرگترین افتخارم این است که چهار دهه مستند نگاری از بارگاه امام رضا(ع) را دارم.
گویا هنر در خانواده شما موروثی است، کمی در این زمینه برایمان بگویید.
پدر پدربزرگم در سال 1260 نخستین دوربین را که همزمان با دوران او بود، خرید. دوربینی که عدسی نداشت؛ چون هنوز عدسی اختراع نشده بود. حرفه اصلی اجدادم پزشکی و تجارت بود، اما علاقهمند به هنر بودند و پدرم نیز نقاش بود، اما مخالف کار هنری من بود، مدام میگفت، دنبال هنر نرو. او دلش میخواست پزشکی بخوانم و نظرش این بود هنر را در جامعه کسی نمیبیند و بعد انسان دچار مشکل میشود. درست در سال 55 بود که فیلم«میراث» ساخته من منتخب شد و مرحوم استاد مرادیان وقتی در سالن هلال احمر پس از اکران فیلم من، پدرم را بوسید و از من کلی تعریف کرد، پدرم همان جا گفت از این به بعد بیشتر نگران تو هستم.
نخستین مستند نگاری جدی شما از کجا شروع شد؟
مستند نگاری جدی من به همان سالهای 54 و 55 و به مستندسازی در حرم مطهر در آستان قدس رضوی برمیگردد که با ساخت مستند «میراث» آغاز شد که مستند به هنر معرق و کاشیکاری از دوره تیموریان تا پهلوی میپردازد و آخرین پروژه من نیز فیلمسازی در سالهای 90 و 91 بود که مستندی درباره دانشگاه اسلامی رضوی بود که این مستند در سه مقطع کار شد. در واقع در سال 54مدرسه میرزا جعفر و در سال 63 زمانی که مدرسه میرزا جعفر با خیرات خان ادغام شدند و دانشگاه رضوی شکل گرفت و آخرین فیلمسازی من پس از گذشت 26 سال از تولد دانشگاه بود . همچنین میتوانم از فعالیتهای چشمگیر مستندنگاری، به مستند «منابع آبی ایران» در سال83-82 اشاره کنم که توانست عنوان برگزیده عکاسی هوایی در سطح کشور را از آن خود کند.
کمی درباره آثاری که در حوزههای دیگری کار کردهاید، برایمان بگویید.
در سال 80 فیلم«تصور یک روز» را ساختم که برگزیده جشنواره رشد شد. این کار به کودکان استثنایی میپرداخت. در سال 90 فیلم «تمام زندگی» را نیز درباره زندگی ناشنوایان ساختم که این فیلم منتخب جشنواره فیلم حقیقت و رشد در دو مقطع شد. همچنین فعالیتهایی که از دهه 50 درباره مستندنگاری از مشهد قدیم داشتم که به هویت مشهد قدیم میپرداخت، سرانجام این کار در سال 1387 در تلویزیون به تهیهکنندگی محمد دستمالچیان شکل گرفت. این فیلم مورد استقبال زیادی قرار گرفت و بارها از شبکههای کشوری پخش شد.
مستندسازی را در مشهد چگونه ارزیابی میکنید؟
معتقدم در سینمای مستند همیشه شاگردم و همیشه قرار است چیزی یاد بگیرم، اما متأسفانه در مشهد بستر فیلمسازی بسیار بسته است. من چهار دهه است که فیلم میسازم، اما فقط به داشتهها و علاقه شخصی خودم تکیه کردهام. البته جا دارد، از مسؤولان آستان قدس رضوی و صدا و سیما قدردانی کنم که در برخی موارد حمایتهایی را داشتهاند، اما متأسفانه در مجموع ارتباطات هنری در جامعه ما در قالب روابط شکل میگیرد، نه در قالب ضوابط و داشتههای گوناگون. متأسفانه اگر قرار است در مشهد دو تا کار هم انجام شود، متولیان، تهران را مرجع قرار میدهند.
ورود فناوری و دوربین دیجیتال در عرصه هنر عکاسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
امروز دوربین دیجیتال سبب تسریع در اجرای کارها در هنر عکاسی می شود. در گذشته ما برای گرفتن یک فریم عکس فقط یک بار میتوانستیم با اسلاید عکس بگیریم و ما در اسلاید هیچ حق دخل و تصرفی نداشتیم، شاید گاه حدود 45 دقیقه برای گرفتن یک عکس زمان صرف میکردیم، اما به نظر من بحث بر نوع اندیشیدن ماست. یک هنرمند باید آنچه را که میخواهد انتقال دهد، اول خود ببیند و بشنود و حس کند و سپس برای انتقالش به دیگران به ابزار کار متوسل شود.
در بخش فناوری، استفاده از دوربین دیجیتالی خیلی ایدهآل است، اما گاه قسمت اندیشه را کم داریم و این باور بسیار اشتباه است که ابتدا عکس بگیریم و بعد ببینیم، بلکه باید یاد بگیریم ابتدا نگاه کردن و دیدن را و بعد عکاسی کنیم؛ زیرا در نگاه کردن ما هرگز چیزی را به خاطر نمیآوریم، ولی در دیدن به طور یقین ما آن را با چشم دل مینگریم و به طور قطع بر دل مینشیند.
شما سالهاست که مشغول به تدریس هستید، در این باره هم برایمان بگویید.
- برای من ابتدا هدف این است که دانشجو بیاموزد که هنر تو را به خدا میرساند؛ زیرا به اعتقاد من خداوند هرچه را دراین عالم هستی آفرید، با هنر آفرید. هیچ دانشگاهی هنرمند نیافریده است، اما به نظر من یک معلم وظیفهاش ایجاد انگیزه است. اگر من این انگیزه را برای دانشجو ایجاد کرده باشم، بالاترین کار را برای تدریس انجام دادهام. طی این 36 سال به خاطر نمره هیچ دانشجویی را سر کلاس نگه نداشتهام. نسل جدید نسل خوبی هستند فقط و فقط نیازمند راهنمایی میباشند. اگر خللی در هویت، شخصیت، آرمانهای آنها میبینیم، ما مقصریم و در واقع ما وظیفه خود را انجام ندادهایم.
کار برای من همیشه مانند سجاده نمازم بوده است و هست.
نظر شما